دوست داشتنی های هر روز یک لئو

دوست داشتنی های هر روز یک لئو

روزمرگیها و دوست داشتنی ها
دوست داشتنی های هر روز یک لئو

دوست داشتنی های هر روز یک لئو

روزمرگیها و دوست داشتنی ها

آرامش من برگشت ... خداروشکر که این مدت سخت تموم شد...

خدایا شکرت... شکرت که این مدت تموم شد بالاخره و نفس من برگشت پیشم...

شبیکه میدونستم رسیده تهران و چند کیلومتر باهام فاصله داره انقدر آروم بودم، انقدر خوب بودمکه هر دقیقه فقط میخواستم بگم خداجونم مرسی...

عشقم اومد و صبح ساعت 9/30 باهم قرار داشتیم؛ وقتی از دور داشت میومد سمت ماشین دلم قنچ میرفت واسش و زدم رو قلبم از دور بهش گفتم الهی قربونت برم من

اومد نشست پیشم و مثل همیشه یه مهر قرمز زدم رو لپش... آها یادم رفت بگم شب قبلش کیک کنسل شد و صبح فقط رفتم گل تحویل گرفتم و دادم به آژانس و خودمم رفتم دنبالش که بریم باکس... وقتی رسیدیم بیشتر عصبانی شدم چون میزیکه اولینبار روش نشسته بودیم رزرو کرده بودم ولی رستوران یه میز دیگه گل گذاشته بود و اونجا دوتا آدم دیگه نشسته بودن بگذریم... اصلا اونچه که تصورم بود پیش نرفت هیچی

اونروز باهم رفتیم صبحانه خوردیم کارامون انجام دادیم   و رفتیم دوتایی ....عالیترین حس دنیا بود... آرامش دوباره و آغوش مهربونش و 4 تا یه خواب آروم و لذتبخش و بهترین حس دنیااااااااااااااااااا

فرداشم باهم قرار داشتیم، رفتیم کلی خرید کردیم و سوغاتیارو گرفتیم و یه نوشیدنی دوتایی خوردیم، ولی خیلی عصبی بودم!

نمیدونم بخاطر چی بود! شاید بخاطر نگرفتن اون حجم توجهیکه شدیدا نیاز داشتم بهش! یا گرسنگیه ظهرم ! نمیدونم! شایدم استرس کار و آینده و یادآوری شرایط مشابهی که قبلا تجربه کرده بودم عصبیم کرده بود.

دلم میخواست همه چیز با سرعت انجام شه و عشقم هرچه زودتر کنارم باشه واسه همیشه! دلم میخواست زودتر کارا روتین شه؛ آرامش داشتنش واسه یه عمر داشته باشم!

میدونی ! وقتی یکیو از ته دل دوست داری دلت میخواد یه عمر داشته باشیش! ناراحتیش ناراحتیته! نگرانیاش نگرانیته!

دلت میخواد تمام دنیا بدونن عشقشی!  تمام دنیا حواسشون باشه حق ندارن به حریم عشقت تجاوز کنن!

کابوس آدمای عوضی اطراف و دخترای بی شرافتی که وقتی میدونن تعهدی وجود داره تمام انگیزه و توانشون شارژ میشه واسه بدست آوردن طرف! و ترس واکنش ها و زوایای پنهان شخصیت عشقم همه و همه باعث میشه ته دلت یه ترس عجیب داشته باشم!

میدونم میتونم کنترلش کنم ولی کنترلش مستلزم اینه که عشقمو از درجه عالیترین توجها و خواستا بیارم پایین و نمیخوام این باشه!

میدونم اگه کمتر اهمیت بدم و عادیتر باشم قویتر میشم در مقابلش ولی من جنگ قدرت ندارم باهاش! اون عشقمه و من تمام زندگیمو باید بذارم واسه آرامش اون تا اونم به فکر آرامش من باشه! اینطوری رابطه قشنگمون حفظ میشه و میتونم امیدوار باشم سالهای سال کنارهم آرومیم و عاشق و خوشحال !

ایشالا...

خداجونی خودت مراقب ما دوتا و عشق قشنگمون و خانواده هامون باش

تو میدونی چی تو دلمه و چقدر میخوامش! خودت کمک کن هرچه زودتر این ارامش دائمی بیاد تو دلمون

نظرات 1 + ارسال نظر
شهرزاد جمعه 24 شهریور 1396 ساعت 23:15 http://Sh9.blogsky.com

چقدر قشنگه که این همه دوسش داری
کنار هم باشید همیشه :)

ممنون گل دختر❤️

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.