دوست داشتنی های هر روز یک لئو

دوست داشتنی های هر روز یک لئو

روزمرگیها و دوست داشتنی ها
دوست داشتنی های هر روز یک لئو

دوست داشتنی های هر روز یک لئو

روزمرگیها و دوست داشتنی ها

خستم

ازین دلهره ی دائمی لعنتی خستم

ازین وحشت ازدست دادنش خستم

وقتی با هر کلمه و جملش تن و بدنم میلرزه چون نمیدونم این حس لعنتی سر انجامش چیه، میخوام از این کره خاکی محو شم

خدایا چیکار داری میکنی بامن

من لعنتی سرمو انداخته بودم توی خط ممتد زندگیم میگذروندم

منکه گاهی گله میکردمکه خدایا من آدمه زندگیه بدون احساس نیستما! لطفا بهترین و آرومترین حسو سر راهم قرار بده

اینکارو کردی،

هر ساعت و روز هم شکرگذار این هدیه قشنگ بودم

ولی هرچی این حس قویتر میشه

هرچی دلم از وجودش گرمتر میشه

هرچی پشتمُ راحتتر تکیه میدم بهش

هرچی رویاهای ذهنم از آینده ایکه کنارمه قشنگتر میشه

این استرس کشنده تو دلم میجوشه

میجوشه و عین اسید تمام وجودمو تجزیه میکنه

خدایا میشه اینجای زندگیمم خودش بیای وسط و بذاریش روبروم و بگی بفرما، تا آخرش کنارهمین؟

من این لعنتیو قدِ جووونم میخوام

حرف نبودن و دوریش نفسمو میگیره

آره ضعف دارم

من رو این چندتا آدمه زندگیم صعف دارم

من نفسم بهشون بنده

همه روزام میخوام کنارم باشه

یکاریش بکن.. این استرس لعنتیو تموم کن دلمو آروم کن

خسته شدم از دیدن کابوس روزای نبودنش

خستم ، امشب از همیشه خسته تر

چجوری میگی راجع به آینده فکر کنم...

او برای تمام روزها مارا بس...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.