دوست داشتنی های هر روز یک لئو

دوست داشتنی های هر روز یک لئو

روزمرگیها و دوست داشتنی ها
دوست داشتنی های هر روز یک لئو

دوست داشتنی های هر روز یک لئو

روزمرگیها و دوست داشتنی ها

اشک ها و لبخند ها :)) از جلسه خواستگاری کذایی

اوایل که باهم آشنا شده بودیم وقتی دلش میگرفت از نبودن باباش، بهم میگفت خیلی جاش خالیه این روزا... وقتی اینستاشو گشتم و عکسشون پیدا کردم عجیب تو ذهنم مجسم شد!

اوایل تکلیف هیچیمون معلوم نبود! قرار نبود دوست اینطوری شیم ولی دلم رفته بود... اونم قرارنبود شروعی دوباره داشته باشه و هردو از شروعش وحشت داشتیم

خدا خواست یا ما خواستیم نمیدونم ولی یهو وسط حسای جذاب خودمون پیدا کردیم، اما ترس وحشتناک من از یاداوری درد و دلای قدیممون تو عالم رفاقت انقدر زیاد بودکه نمیذاشت مطمئن بشم به همیشگی بودن این حسا

همیشه دلم میلرزید از تموم شدن و خراب شدنش... عین مارگزیده ایکه از ریسمان سفید و سیاهم میترسه...

برای همین همیشه تو اوج خوشی و لذت غم دنیا رو دلم میومد!

دیدن اثری از اون آدم تو زندگی نفس ، مثل اسید سلولامو متلاشی میکرد

یه شب که از این فکرای وحشتناک پر بودم، با یکم اشک خوابم برد

خواب پدرشو دیدم، خواب دیدم یه آقایی مابین من و نفس نشسته درواقع لم داده... خیلی ریلکس و من تو ذهنم  مرور میکردم که این آدم کیه که انقدر راحت کنار من نشسته و دستش پشت گردنمه، فکر میکردم و میدونستم از نزدیکای قدیمم نیست اما دوستش داشتم و حتی دستشو بالای گردنم حس میکردم و حس خوبی داشتم

شروع کرد باهام حرف زد، دقیق یادم نیست چه اتفاقی افتاد اما یادمه خیلی باهم حرف زدیم، من گفتم اون گفت و جونیو فرستاد بره یه کاری انجام بده و کنار من دراز کشید و یه چیزایی شبیه دلداری گفت که ارامش داد بهم

بیدار که شدم خیلی حالم بهتر بود، به جونی مسیج دادم گفتم خواب بابارو دیدم

بعید میدونم باور کرده باشه! هیچکس باور نمیکنه من خواب کساییکه ندیدمو ببینم و حتی دوسشون داشته باشم

ولی دیدمش! دو سه بار دیدمش و هربار حس گرمتری داشتم کنارش

وقتی شب خواستگاری از بابای جونی صحبت کردن  اصلا نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم

نفس خیلی خودشو کنترل کرد ری اکشن اینطوری نداشته باشه اما من نتونستم... نمیدونم سر عقد و مراسم جدی ترمون با مطرح شدن جای خالیشون چقدر میتونم خودمو کنترل کنم اما میدونم برای هیچکس قابل باور نیست که من اون ادمیکه ١٤ سال قبل فوت کردرو دیذم! و دوسش دارم....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.