دیشب نفسی پرواز داشت،
دیشب رسید دوحه و مجدد سوار پرواز بعدی شد و الان رو آسمونه و دل منم باهاش...
یه حس عجیبی دارم و اون استرس نداشتنه! دقیقا از زمانیکه سوار هواپیما شد، انگار سِر شدم
کل این مدت استرس و نگرانی وحشتناک پرواز و این مدت نبودنشو داشتم! ولی از دیشب هیچ حسی ندارم و این عجیبترین حالمه!
نمیدونم علتش چیه ولی به فال نیک میگیرمش که چون سفر بی خطر و خوبیه و بعدش همه چی خوبتره و میاد پیشم این استرسا ازم دور شده.
ایشالا به هر سه تاییشون خوش بگذره و پر انرژی برگرده پیشم و این دلتنکیا تموم شه...
شاید یه روز بخاطر این روزای دلتنگیکه بهم تحمیل شده ببخشمش ولی حتماً واسه بخششِش ازش یه آرامش بزرگ میخوام :*
یکی یه دونه ی من...
به شدت پایبند رژیمم تا اینبار برگشت سورپرایز شه از تغییرات
خداجونی مراقب نفسیه من باش لطفاً